آسمان آبی
فریاد من از غم عشق نیست...
گفت:"چه رنگی؟" آسمان بارید نگاهش نکردم گفت چه رنگی؟ بادی وزید هیچ نگفتم گفت چه رنگی؟ درختان چرخیدند قلبها تپیدند سر بر نیاوردم ... کبوتر ها پریدند خواستم سر بالا کنم بگویم به رنگ دل تو .. رفته بود... ابر ها باریدند....
نظرات شما عزیزان:
سلام محسن جان خوبی؟
ممنونم از نظرت.
این متنی که نوشتی چقد دلنشین بود. خیلی قشنگ بود خیلی...
Power By:
LoxBlog.Com |